مناجات با خدا و روضۀ سیدالشهدا علیهالسلام
گرچه همیشه رازم، پیش تو برملا بود نَشکَن دل کسی که، کارش خدا خدا بود شرمندهام به قـرآن، خیلی خراب کردم ویرانۀ دل من، یک روز خوشنما بود ظرفِ پُر از تَرَک را، نقداً خودت خریدی قـلب شکـسـتۀ من، با اینکه بیبهـا بود دست از تو تا کشیدم، دنیا کِـشیدهام زد عاشق بدون معشوق، سهمش فقط بلا بود تا گوشهای نشستم، پیشم نشـستی انگار پس راه اصلی وصل، در کُنج انزوا بود حتّی نگفتهای کیست، من را بغل گرفتی بخشایشت همیشه، بیچون و بیچرا بود چادر نماز زهرا، مصداق یا مُجیر است در اوج بیپـنـاهی، مـادر پـنـاه مـا بود آب و غذای ما را، شخصِ حسن رسانده رزق از کریم خوردن، خوشبختی گدا بود بیچـارهام، به حَـقِّ حـیدر، اِلهی العـفـو مُهر قبولی من، در دستِ مرتضی بود نوکر دلش گرفته، دلتنگیاش حسین است ای کاش روزیِ ما، امـسال کـربلا بود افطارِ تشنهلبها، اشک است، اشک روضه یاد همان لـبی که، پامـالِ چکـمهها بود کهنهحصیرِ دِه هم، جـمعش نکـرد آخر آن جسمِ قطعه قطعه، از بس جدا جدا بود |